محل تبلیغات شما

اشعار و دل نوشته های بیژن جورمند



خدا حافظ مادر    (هدیه نثار به روح مادرم)

مادر همیشه در قلب منی

در این دنیا مهربان تر از مادر کیست؟                    بعد خدا مهربان مادر است و هیچ نیست

مادر جان با رفتن تو بهار زندگی ما خزان گشت مهر و محبت­ هایت تا ابدیت تاریخ در قلب شکسته و جسم و روح ما باقی خواهد ماند.

مادر تو تا صبح بر بالین من ستاره ها را شمردی

موهای سیاهت را به خاطر من تو سپید نمودی

مادر تو رفتی و ما را تنها گذاشتی                         ما را با درد و رنج و غم ها گذاشتی

آری

مادر یعنی آن شب زنده داری ها

بیداری و خاطره ها طفل در آغوش کنار گهواره ها

مادر آن لالایی ها

قصه ها و داستان ها

کنار پنجره و نگاه ها به سوی خدا

مادر روشنی بخش خانه ها

مادر گُلی از گُل های خدا

مادر گُل واژه عشق و ایثارها

مادر مهر و محبت و امید و آرزوها

مادر یعنی دوستی و شادی و صفا

مادر مودت و یکرنگی ها

مادر عطر گل یاس و شبنم و لاله ها

مادر آن عشق و عاطفه ها

مادر همنشین با فاطمه زهرا (س)

و مادر امید به فردا

با احترام بیژن جورمند –افسر بازنشسته نیروی انتظامی (099042361) bijanjoormand.blogfa.com


مقدمه

به یاد زنده ­یاد شاعر گرانقدر سهراب سپهری

با سلام و ادب و احترام

آری با نام سهراب در اذهان عموم و علاقه­مندان به شعر و فرهنگ و ادب سروده­های هشت کتاب تداعی می­شود و آثاری که در تاریخ زمان به یادگار باقی خواهد ماند آنقدر سروده­های سهراب پر محتوا و دارای معنی و مفهوم خاص خود می­باشد که برای هر کس قابل استدراک نمی­باشد او سطحی نگر نبوده پیرامون هر موضوع افکار او تا عمق هر مطلب نفوذ کرده و بینش فکری او حتی از عمق اشیاء و دل خاک و گیاه عبور و آن­چه برداشت نموده در قالب شعر به تصویر کشیده که باید برای درک مطالب در ابعاد مختلف تجزیه و تحلیل شود افکار او در بینهایت­ها سفر کرده و از کره خاکی گذشته است و تا خدایی که در این نزدیکی­هاست» رفته است. و او خالق عالم هستی را شناخته و قدرت خداوند در همه چیز را درک نموده آری او علاوه بر سرودن شعر در نقاشی دارای مهارت و تبحر خاص بوده است که آثار زیادی از او به یادگار مانده از طرفی سفرهای زیادی به خارج از کشور داشته و به آداب رسوم و فرهنگ و تمدن تعدادی از کشورها آشنایی داشته ولی کشور و وطن خود کشور اسلامی ایران به خصوص زادگاه خود کاشان را دوست  داشته در سروده­هایش از کاشان یاد نموده من اهل کاشانم روزگارم بد نیست» درباره سهراب باید کتاب­ها نوشته شود تا شخصیت واقعی او شناخته شود.

اینجانب فقط اشاره­ای به این شاعر گرانقدر و هنرمند ارجمند نموده­ام. چون زادگاه من روستای خسروآباد از توابع بخش میمه استان اصفهان می­باشد و از نظر موقعیت جغرافیایی و فرهنگی با کاشان هم­جوار می­باشد بالطبع بین دو منطقه رفت و آمدهایی از قدیم­الایام تا به حال وجود داشته است. علاقه­مندان به شعرهای سهراب اطلاع دارند که ایشان به گلستانه کاشان علاقه وافری داشته است و اشعار زیادی در آن­جا سروده است بنده هم به آن منطقه رفت و آمد داشته­ام چون تعدادی از بستگانم در منطقه جوشقان قالی و روستای ورکان و نقاط دیگر ست دارند شایان ذکر است حقیر یکی از علاقه­مندان به شعرهای استاد سپهری هستم و در آن زمان چندین بار در گلستانه کاشان با ایشان دیدار داشته­ام. جا دارد به یاد استاد عزیز یکی از خاطرات خود را بنویسم. زمانی من به گلستانه رفته بودم ایشان هم آنجا حضور داشتند آن منطقه دارای طبیعت زیبا و در فصل بهار آب و هوای مطبوع و دل انگیز دارد و هر کس دارای ذوق و قریحه در شعر باشد آماده سرودن می­شود. یاد دارم باقیمانده درخت قطع شده­ای آنجا وجود داشت که استاد سپهری به عنوان صندلی از آن استفاده می­کرد. و در سکوت مطلق  مشغول نوشتن شعر می­شد و ساعت­ها آنجا بود و یک عدد کوله پشتی هم همراه خود داشت که مقداری مواد خوراکی و وسایل مورد نیاز در آن موجود بود و موقع نوشتن کمتر با کسی صحبت می­کرد.

یاد دارم درختان توت در آن منطقه وجود داشت یک روز با ایشان از درختی مشغول خوردن توت بودیم که دیدم استاد یک دانه توت سالم را برد و در گوشه­ای روی زمین گذاشت و برگشت و مشغول خوردن توت شد، من گفتم استاد توت را کجا بردی اظهار داشت روی توت مورچه­ای بود آن را روی زمین گذاشتم که آن مورچه مصرف کند. چون آن مورچه زودتر از من آمده بود. و حق او بود.

آری همین عمل نمایان­گر انسانیت یک انسان و مهر و محبت و عاطفه و مهربانی موج می­زند بلی سهراب رفت اما نام و یاد و آثار او در عرصه و گستره تاریخ کهن و فرهنگ و ادبیات پارسی ایران زمین کشور عزیز اسلامی ما همواره جاودان و در صحنه روزگار به یادگار خواهد ماند و به یاد این استاد عزیز و دوست شاعر به رسم یادبود و یادگار سروده­ای که در کتاب به رنگ زندگی بنده به چاپ رسیده است تقدیم می­نمایم.

عشق زنده است به یاد سهراب سپهری»

با مدعی مگوید اسرار عشق و هستی تا بی خبر بمیرد در رنج خودپرستی حافظ»

هنوز هم عشق در قلب شقایق هست

زندگی جاری زلبخند شقایق هست

آری آن روز که سهراب اینگونه نوشت

تا شقایق هست زندگی باید کرد»

خبر از دل پر درد گل یاس نداشت

شاید سر هر کوی و برزن

هزاران یاس و آلاله می­کاشت

شاید به پاس احترام گل­های مینا محبت می­کاشت

و شقایق را نماد زندگی می­پنداشت

و باید به رسم ادب

به شاعر این قرن احترام گذاشت

و دانست تا شقایق هست زندگی باید کرد»

 

 

با احترام بیژن جورمند –افسر بازنشسته نیروی انتظامی (099042361)

bijanjoormand.blogfa.com


تکلمه ردیف و قافیه های زمانه

دیگر جای بحث ردیف و قافیه­ های تکراری در غزل­ها نیست که در بیت اول و مصرع­های دوم الی آخر قرار می­گیرند و مبادا وزن شعر اندکی کم یا زیاد شود و افاعیل عروضی متناسب با ادبیات باشد و گاهی نام گُل و گهی رنگ و روی بلبل تغییر نماید و گاهی از نامی از می و پیاله و ساقی و دستی بر گردن یار برده شود و با این واژه­های تکراری، قدح خالی از می ناب گردد و در دست­ها بدون یار در دل خاک آرام گیرد.

اکنون در عصر ارتباطات و صنعت و تکنولوژی و نوآوری و فناوری و خلاقیت و پیشرفت علم و دانش در عرصه­ های مختلف، واژه ­ها و معنی و مفاهیم سروده باید متناسب با پیشرفت بشر باشد.

اکنون قافیه روزگار، قلب مردم و ردیف یکپارچگی و وحدت و وزن آن سنگینی و متانت و مناعت و احساس و نوع دوستی و مبارزه با ظلم و استبداد و مبارزه با فقر در عرصه جهانی و حمایت از مظلومان تاریخ بیداری  اُمت­ها می­باشد. از طرفی، قافیه­ ها، آن سرو قامتان تاریخ در گُلستان لاله­ ها بوده که ایثار، رشادت و شهادت در وزن حماسه آنان نهفته است و بزرگترین غزل سرایان عصر حاضر آنان هستند. که عشق را معنا کردند و سروده­های ناب آن­ها در بهار آزادی در دل لاله روئیده و و ظلم و اشغال­گری را از صحنه تاریخ این مرز و بوم محو و از روی نقشه جغرافیا طرد نمودند و بار مسئولیت سنگین از آنان به دوشن ما بجا و یادگار مانده که باید به مقصد دوست برسد.

اکنون وزنی مورد نظر است که باید همه در آسایش و رفاه باشند بینش فکری باید در حدی باشد که از مرزهای آبی، خاکی، جغرافیایی گذشته و در آفریقا آن فقرا و گُرسنگان را لمس و احساس نمائیم و کمک­هایی برای بندگان خدا ارسال شود هر چقدر وزن آن بیشتر باشد مرگ چند نفر در اثر فقط با تأخیر مواجه شود.

اینجاست که وزن و ردیف و قافیه­ها در دل و قلب ملّت­ها جا می­گیرند. و وقتی که در یک صف واحد قرار گیرند جلوی ظلم و دشمنان در مناطق همچو فلسطین و غزه مظلوم، ملّت بی­گُناه افغانستان و عراق و غیره گرفته خواهد شد.

آن موقعی که کودکی در بغل پدر به شهادت می­رسد و نقاط دیگری اقصی نقاط جهان اعم از سیاه و سفید مورد و اشغالگری قرار می­گیرند و و موقعی که اشک یتیمان از بی­مهری­ها و کمبود محبت جاری می­شود قلب عاطفه­ها و قافیه­ها جریحه­دار می­گردد و اکنون همه ما باید در امتداد جاده مهر و محبت و عطوفت و مبارزه با فقر اقتصادی مادی و فرهنگی حرکت نمائیم و سروده­ها باید وصف­الحال و توصیف کننده این قبیل مسائل باشد و از همه مهمتر متعاقب تمام موارد موصوف، باید توام با عمل در راستای آلام دردمندان و نیازمندان در سطح جهان باشد.

با احترام بیژن جورمند –افسر بازنشسته نیروی انتظامی (099042361)

bijanjoormand.blogfa.com

 


راستی عمر گُل چه کوتاه و زودگذر است

آدما می آیند و می­روند

در صحنه زندگی فقط خاطرهاشون بجا می مونه

راستی زندگی چه زیباست قدر لحظه­ها را بدانیم

ای کاش در وجود همه احساس عشق و عاطفه و محبت نهفته بود

ای کاش رنگ و بو و عطر گُل­ها را همه احساس می­کردند

ای کاش ما انسان­ها در گُل­ها عمق زیبایی گُل و برگ و ریشه را در آب و خاک جستجو در دل خاک قدرت خدا را حس می کردم.

آیا می­دانید که از دل خاک به قدرت خداوند این همه میوه­ها و خوراکی­های خوشمزه که از دل خاک می­روید و طعم و مزه آن­ها اکثراً شیرین می­باشد آیا می­دانید علت آن چیست ؟

چون خداوند زندگی را به کام ما شیرین آفریده پس ای انسان نگذار زندگی به کام تو تلخ شود.

و اگر اندکی با تأمل و تفکر بیندیشیم خدا را در گُلهای زیبا حس می­کنیم.

در طبیعت خدا صدای کلاغ چه چیز کمتر از صدای بلبل دارد.

اگر نبود صدای کلاغ از نغمه­های بلبل در کنار گُل هرگز لذّت نمی­بردیم

آیا میدانید در طبیعت خدا خار و گُل و بلبل و حیوانات و موجودات همه باید در کنار هم باشند تا امکان حیات در زندگی وجود داشته باشد

آیا می­دانید اگر زنبور عسل نبود تنازع بقاء طبیعت بهم می­خورد.

آیا می­دانید اگر روزگاری موجودات از طبیعت خداحافظی کنند آن وقت انسان هم باید برای همیشه خداحافظی کند

و ای کاش عشق از روزنه امید دیده می­شد

و ای کاش در ساحل زندگی طلوع و غروب زودگذر نبود

ای کاش گُل­ها پژمرده نمی­شدند  و بلبلان از عشق گُل افسرده

ای انسان با افق فکری خود در بی­نهایت عالم سفر کن

به هر سمت و سو و محوری که دوست داری برو  و ما فوق سرعت نور عاقبت به کجا خواهی رسید.

اینجاست که باید بدانی که در این بی­نهایت عالم هستی هیچ هستی و باید بدانی که هر اندازه علم و دانش داشته باشی باید قبول کنی و بدانی در مقابل این عظمت هستی هیچ نمی­دانی و اینجاست که ای انسان به قدرت خالق بی­نهایت عالم هستی پی خواهی برد

ای کاش در باغ و بوستان محبت گُل­های امید کاشته می­شد

و ای کاش بهار و پاییز زندگی یکسان و پایان و نو امیدی وجود نداشت و عشق و محبت و دوستی جاودان بود.

ای کاش در آسمان آبی زندگی ستاره­های محبت همیشه درخشان بودند و نور محبت در قلب عاطفه ها و انسانیت انسان ها جاری بود

ای کاش رنگ  و روی زندگی و گذشت زمان آدم ها را عوض نمی­کرد و بذر محبت و احساس و عاطفه در وجود آنها کاشته می­شد و خوشه شادی و مهر و محبت و عاطفه و انسانیت برداشت می­شد و عطر و بوی گُلهای شادی به مشام می­رسید

ای­کاش قایق­های امید در امتداد جاده مهر و محبت و ساحل زندگی به سوی افق خوشبختی در حرکت بودند و نور فانوس دریایی متلاطم زندگی در محور افق خوشبختی راه را روشن می­نمود و پنجره نومیدی به روی هیچ کس بسته نمی­شد و امتداد داشت تا بی­نهایت­ها و همچون پرنده ­ای سبک بال تا افق قله­های آرمان و آرزوها در پرواز و از پس تاریکی ابرهای یأس و نومیدی عبور می­کردیم تا بینهایت­ها تا عرش خدا

تا آنجاییکه خدا آفریده و پایانی وجود ندارد پس ای انسان در صحنه امیدواری با امید در عالم هستی زندگی کن

آنجاییکه  قلب­ها پیوند دوستی خواهد خورد و هرگز شکست وجود نخواهد داشت به راستی زمان گذرا و عمر ما کوتاه بیایید قدر  دوستی و صفا و محبت و یکرنگی­ها را بدانیم

بیایید کینه­ها را رها دوستی­ها را صدا کنیم

بیایید تو گُلدون­ها بذر محبت بپاشیم

بیایید در آسمان خوبی­ها را صدا کنیم

و غصه­ها را رها و توکل بر خدا کنیم

بیایید کاری کنیم در صحنه زندگی با گُل و بلبل و طبیعت زیبا و آسمان آبی و ستاره­های درخشان همه در کنار باغبان عالم هستی در امتداد جاده امید حرکت کنیم بیایید قدر دوستی و صفا را بدانیم و قلب­ها پیوند محبت و دوستی بزنیم

پاییز 98 نطنز

با احترام بیژن جورمند افسر بازنشسته نیروی انتظامی (099042361)

bijanjoormand.blogfa.com


 
 

 

بسم رب الشهدا و الصدیقین زیبایی رمز ماندگاریست و سادگی رمز زیبایی شهدا چه زیبا و ماندگارند»

تقدیم و هدیه حضور محترم  همکار ارجمند و همشهری عزیزم جناب سرهنگ سعدالله اقدامی و خانواده محترمتان و کلیه بستگان

به یاد محمدطاها گُل پرپر شده

شقایق بودی و دیری نماندی

 

سرود زندگی رفتی نخواندی

سی و یک شهریور سال نود و هفت

 

محمد طاها اقدامی سوی خدا رفت

پدر خمیده گشت و مادر داغدار

 

قلب خواهر سوخت و ملت عزادار

در سن نونهالی افسوس ما که طاها

 

گردید شهید و پر زد او سوی حق تعالی

آغوش مادرش بود تیر بلا بر او خورد

 

پیک عجل چه جانسوز او را به ما سوا بُرد

تنها نه مادر او غمگین بُود چُو بابا

 

ماتم گرفته بر دل چون خواهرش مُبینا

زتیر شوم آن پست و ناجوانمرد

 

لبیک یا حسین گفت آن نوگُل جوانمرد

طاها رفت و دل­ها عاشقانه سوخت

 

هم­دل آشنا هم دل بیگانه سوخت

او گُلی بود اندر گلستان لاله­ها

 

از دل آسمان بر آمد بسی ناله­ها

اکنون به که تشبیه کنیم او را

 

علی­اصغر(ع) یا شهدای دشت کربلا

خردسال­ترین شهید که رفت او سوی خدا

 

بُود او مایه افتخار اسلام و ایران و اذان ما

به فرمان رهبر و ارتش و سپاه ما

 

امن است همیشه کشور و سرزمین ما

بادا درود به خاندان اقدامی

 

طاها تو در بهشت جاودان مانی

رهبر بوسه زد بر پیراهن طاها

 

اشک­ها جاری شد زدیده­اش آنجا

ای عزیز رفته آمدی به خواب مادر

 

بیدارگشتی و پرسیدی تو حال مادر

آرزوی رفتن به مدرسه روزگاری

 

کنون لاله­ها کاشته­اند یادگاری

آن گُل که خدا داد از ما خدا گرفت

 

تقدیر چنین بود قسمت و سرنوشت

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

 

آن طاها شهید گشته لاله­گون

بُد صغیر حادثه آن کودک اندرمیان

 

در ره حفظ دین و ولایت او داده جان

آرزوی پدر طاها شهادت است و بس

 

انتقام گرفته شده از خصم ناکَس

فردا که گُل روید در فصل بهاران

 

لاله­ها روید از خون آن شهیدان

کنون کشور ما در صلح و آرامش است

 

بادشمن مدارا با دوست سازش است

الهی هماره شاد و سلامت باشید

 

در پناه خدا و آل محمد (ص) باشید

این سروده جورمند» تقدیم بر شما

 

حق مطلب ادا نشد ببخشید مرا

 

 

با احترام بیژن جورمند افسر بازنشسته نیروی انتظامی (099042361)

bijanjoormand.blogfa.com

 


یا علی ابن موسی الرضا (ع) به مناسبت شهادت حضرت امام رضا (ع) مورخه 1399/07/26 این شعر را سرودم اگر از صمیم قلب با امام رضا (ع) باشی مهّم نیست اینجا یا آنجا هر جا باشی گر از آقا دور بوسه بر ضریح معذوریم آقا قلب ما به بارگاهت وصل و مقبولیم رضاجان غریبی و در شهر طوس تو مدفون یا غریب القربا دادرس ما باش هم اکنون بیماران و دردمندان را تو شفا ده تو را به حرمت بزرگی به درگاهت راه ده من دل شکسته شوم راهی امام رضا (ع) رضا جان پناهم ده دردم کن مداوا آقا کدوم حقیقتی
در وصف استاد رضا گُلبیدی شاعر معاصر به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین نوشتن در وصف استاد بزرگوار و ارجمند شاعر گرانقدر معاصر همچون شخصیتی شناخته شده در سطح کشور در صحنه فرهنگ و ادبیات فارسی مانند استاد رضا گُلبیدی قلم عاجز و زبان الکن است. ایشان اهل کاشان ساکن شهرستان نطنز شغل فرهنگی بازنشسته و دارای فوق لیسانس رشته ادبیات و مسئول انجمن شعر و ادب یادمان نطنز ( سال تأسیس انجمن 1378 ه ش) می باشد.
تاریخ: 1398/02/28 تقدیم و هدیه به اهالی محترم روستای قاسم آباد از توابع بخش میمه استان اصفهان سرزمین مادری قاسم آباد» سلام ما به سرزمین همیشه آباد *** سرزمین مادری قاسم آباد سلام به اکرمی و صاحب قرانی ها *** سلام بر هر قوم و طایفه در آن جا سلام بر کارمندان و پزشکان *** سلام بر فرهنگیان عزیز هم کارگران سلام بر کشاورز هم دامداران *** محبوب درگاه خدا آن زحمتکشان زنسل قاجار و فتحعلی شاه روستا *** تاریخ و فرهنگ کهن دارد آن جا صولت نعل شکن آن پهلوان*** روحش شاد
بسمه تعالی تاریخ: 1399/07/07 تقدیم و هدیه به اهالی محترم بلوچستان (هفته وحدت) با عرض سلام و ادب و احترام شیعه و سنی هو رنت دشمنی چمان کورنت ترجمه: شیعه و سنی برادرند تا چشم دشمنان کور شود آری سلام بر غیور مردان بلوچ سلام بر مردمان خوب و مهربان خطه بلوچستان و درود بر مردم با محبت و صفا درود بر مردانگی و غیرت و یکرنگی این افراد، درود بر دوستی و صبوری و وفاداری این مردمان، و سلام بر مردمان خوب و باصفا و مهمان نواز شهرستان فنوج و سلام بر فرهنگی محترم آقای

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خبرگزاری شهاب news Iranian shahab سردار دلها